پسرکوچولوی شیطون ما
پسرکوچولوروزبه روزبزرگترمیشه وشیطونتر
وقتی داریم تلویزیون نگاه میکنیم وتوجه به بهزادکوچولونمی کنیم
میادتلویزیون راخاموش میکندومیگه آموش
ماهم مجبورمیشیم براش سی دی خاله ستاره رابگذاریم
ساعتها آروم میشینه وتماشامی کند
تازگیهابه انگری بردعلاقه پیداکرده
باباپرهام براش عروسکهای انگری بردراخریده آنهاراخیلی دوست داره
گوشی باباجون محمودرابرمیداره ومی خوادبازیشون رابیاره
باباجون به خاطرپسرکوچولو بازیش راداخل گوشیش ریخته
علاقه به جارو برقی داره جارورابرمیداره میگه جاجو
مامان وباباقربون حرف زدن وشیطونیات
الهی فدات بشیم که روزبه روزشیرین تروعزیزترمیشی
امروزهم که خونه باباجون رفته بودیم پسرکوچولوبه مامان جون
درشستن حیاط کمک کردآب بازی کردوبه گلهاآب داد