شب قدر
توشبهای قدرخدافرشتهایش رامیفرسته تابندهایش بافرشته هادرددل
ورازونیازکنند
دیشب که شب بیست وسوم بودباباپرهام بادوستش رفتن مسجد
برای احیااخه شب بیست ویکم هم رفته بودنندامیدوارم
دعاشون قبول شده باشه من وتوگل پسرخونه بودیم
دوتایی تلویزیون روشن کردیم دعاگوش دادیم توشیطون کتاب دعا
راازدستم میگرفتی خودت میخواستی بخونی
قربون پسرم برم که کارهای بامزه انجام میده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی